کد مطلب:212846
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:35
هشام بن حکم
ابومحمد یا ابوالحكم [1] ، كندی یا شیبانی [2] ، بغدادی یا كوفی [3] ، و از اعاظم ائمه كلام و از كیای اعلام [4] ، از بهترین شاگردان مكتب امام صادق (ع) [5] ، و از خواص اصحاب امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) بوده است. [6] .
هشام دانشمندی جامع در علوم عقلی و نقلی، خوش قریحه، بدیهه گو، حاضر جواب، خوش بیان، و عقاید شناسی بزرگ بوده است. [7] .
تاریخ ولادتش به طور تحقیق معلوم نیست، اما می توان حدس زد كه در اوائل قرن دوم هجری بوده است. [8] .
[ صفحه 392]
زادگاه هشام طبق گفته اكثر دانشمندان و علمای رجال، شهر كوفه و محل نشو و نمای وی شهر واسط است [9] ولیكن از فضل بن شاذان نقل شده كه اصل هشام كوفی، اما محل تولد و نشو و نمای او در شهر واسط بوده است. [10] .
احمد امین گوید: نشو نمای هشام در كوفه بوده. [11] .
اقامتگاه هشام در كوفه بود [12] ، و خانه ای هم در واسط داشت، و مركز تجارتش در محله كرخ بغداد بود [13] او در پایان عمر، در سال 199 هجری [14] ، به بغداد منقل شد و در قصر وضاح منزل گزید. [15] .
شیخ صدوق (ره)، گوید: هشام از بغداد به كوفه تغییر مكان داد [16] به هر حال او برای تجارت از شهری به شهر دیگر منتقل می شد. [17] .
تجارت هشام، به گفته شیخ صدوق، فروش كرباس بوده [18] ، و ابن شهر آشوب این نظر را تأیید می كند. [19] .
استاد عبدالله نعمه، با استفاده از گفته مسعودی در مروج الذهب، و به لحاظ مشاركت
[ صفحه 393]
تجاری هشام با عبدالله بن یزید اباضی خراز، شغل او را خرازی ذكر كرده است. [20] .
اما با استفاده از نقل خود هشام می توان پی برد كه او فروشنده سابری [21] بوده؛ چنانكه گوید: روزی، در سایه، مشغول فروش سابری بودم كه امام هفتم حضرت موسی بن جعفر (ع) سواره از آن جا عبور كرد و خطاب به من فرمود: ای هشام! فروش كالا در سایه، خدعه و نیرنگ به حساب می آید، و كسب آلوده به نیرنگ حلال نیست. [22] .
ابن ندیم، شیخ طوسی، شیخ مفید، كشی، و نجاشی از هشام بن عنوان مولی [23] نام می برند. ابن ندیم و شیخ طوسی و شیخ مفید او را مولی بنی شیبان می دانند [24] ، و كشی او را مولی كنده معرفی می كند [25] ، و نجاشی می گوید كه او مولی كنده بوده اما در بنی شیبان منزل داشته است [26] از گفته آنان چنین استنباط می شود كه هشام از نژاد عرب نبوده، چون كلمه مولی بر غیر عرب اطلاق می شود. [27] .
لیكن مرحوم سید صدر تصریح فرموده كه اصل هشام از قبیله خزاعه می باشد [28] و این به معنای آن است كه او از نژاد عرب بوده. آقای عبدالله نعمه، در تأیید احتمال عربی بودن نژاد هشام، گوید: یكی از مؤیدات این مطلب، نام خود، پدر، عمو، و برادر اوست كه به ترتیب: هشام، حكم، عمر بن یزید، و محمد بوده است. [29] .
[1] كنيه معروف او ابومحمد است.
[2] چون او (به گفته كشي) از موالي قبيله كنده يا (به گفته ابن نديم) از موالي بني شيبان بوده است.
[3] بغدادي، به تعبير ابن نديم و كوفي، به تعبير ديگران.
[4] مجالس المؤمنين، ج 1، ص 358.
[5] فهرست ابن نديم، تكملة الفهرست، ص 7 - رجال الطوسي، ص 329 - فصول المختاره، ص 28.
[6] فهرست طوسي، ص 355.
[7] رجوع شود به فهرست ابن نديم، تكمله، ص 7 و خلاصة الاقوال، علامه حلي، ص 86 و مجالس المؤمنين، ج 1، ص 358 و المراجعات، مراجعه 110، ص 344 و ضحي الاسلام، ج 3، ص 268.
بر حذاقت هشام در علم كلام و حاضر جوابي و بديهه گويي او همگان مهر تأييد نهاده اند: ابن نديم در ص 249 الفهرست، نمونه از حاضر جوابي او را اين گونه نقل كرده است: روزي از هشام پرسيدند كه آيا معاويه در جنگ بدر حاضر بود؟ هشام پاسخ داد: آري، اما از آن طرف (در لشگر مخالفين اسلام).
[8] استاد عبدالله نعمه، در كتاب هشام بن الحكم، ص 37، محدوده سال تولد هشام را اين گونه ترسيم مي كند: «اگر به گفته ابن نديم در فهرست، هشام از اصحاب جهم بن صفوان - مقتول در سال 128 هجري - باشد، و حداقل سن قابليت شاگردي را پانزده سال بگيريم، هشام متولد 113 هجري است.
و اگر مناظره هشام با عمرو بن عبيد متوفي در سال 144 هجري را در سال وفات عمرو بن عبيد فرض كرده و سن او را در زمان مناظره بيست سال حدس بزنيم، او متولد 124 هجري است».
[9] رجال نجاشي، ص 305 - خلاصة الاقوال، ص 86.
[10] رجال كشي، ص 220 - رجال كبير، ص 360.
[11] ضحي الاسلام، ج 3، ص 286.
[12] فصول المختاره، ص 28.
[13] رجال كشي، ص 220.
ابن نديم، در فهرست ص 250، و ابن حجر در لسان الميزان، ج 6، ص 194، گفته اند كه محل سكونت او در كرخ بغداد بوده است.
[14] چون وفات هشام را در سال 197 هجري نيز ذكر كرده اند (الامام الصادق، استاد اسد حيدر، ج 3، ص 81)، ممكن است كه انتقال او به بغداد در سال 197 صورت گرفته باشد.
[15] رجال نجاشي، ص 305 - تأسيس الشيعه، ص 360.
[16] جامع الروات، ج 2، ص 314 - تنقيح المقال، ج 3، ص 294، رديف 12853.
[17] الامام الصادق، استاد اسد حيدر، ج 3، ص 81.
[18] جامع الروات، ج 2، ص 314 - تنقيح المقال، ج 3، ص 294.
[19] هشام بن الحكم، آقاي صفائي، ص 12.
[20] هشام بن الحكم، استاد قرن دوم در كلام و مناظره، ص 44.
[21] نوعي پارچه و جامه ابريشمي گرانمايه منسوب به سابور فارس.
[22] فروع كافي، ج 5، كتاب المعيشة، باب الغش، ص 160 - من لا يحضره الفقيه، ج 3، باب البيع في الظلال، ص 172 - تهذيب الاحكام، ج 7، كتاب التجارات، ص 13.
[23] غلام آزاد شده.
[24] فهرست ابن نديم، ص 249. فهرست طوسي، ص 355. فصول المختاره، ص 28.
[25] رجال كشي، ص 220.
[26] رجال نجاشي، ص 304.
[27] هشام بن الحكم، مرحوم صفائي، ص 13.
[28] تأسيس الشيعه، ص 360.
[29] هشام بن الحكم، استاد قرن دوم در كلام و مناظره، ص 35 و 36.